اینجا حیدرآباد است...

یوهان حیدرواو...

اینجا حیدرآباد است...

یوهان حیدرواو...

اینجا حیدرآباد است...
آخرین نظرات
  • ۲۱ ارديبهشت ۰۱، ۰۲:۳۸ - ایلیا خادمی
    😍😍😍

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

راهپیمایی 22 بهمن امسال طبق برنامه هر ساله ساعت 10:45 از درب مسجد جامع آغاز و سپس از مسیر زیر ادامه پیدا کرد:

فرهنگسرای حضرت علی اکبر علیه السلام 👈 مدرسه توحید 👈قرض الحسنه سیدالشهدا علیه السلام 👈 جاده ی اصلی 👈 خانه بهداشت 👈گلزار شهدا

برگزار گردید. سپس در پایان راهپیمایی ابتدا حجةالاسلام شیخ جلیل بهمنی حیدرآبادی درباره اهمیت این مراسم و جایگاه نظام اسلامی و راه پیش روی انقلاب سخنرانی فرمودند. سپس برادر گرانقدر آقا سید مصطفی فاطمی قطعنامه پایانی را قرائت و مردم عزیز حیدرآباد با بانگ الله اکبر این قطعنامه را تایید نمودند.

در ادامه چند تصویر از این مراسم تقدیم می گردد. برای دریافت یکجای این تصاویر و تصاویر دیگر نیز همه عکسها به صورت فشرده در پرونده ای ارائه گردیده است.








دریافت

حجم: 6.26 مگابایت

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۱۸

🌺🌸🌺ضمن تبریک ایام الله دهه فجر به اطلاع می رساند ویژه برنامه های دهه مبارک فجر در حیدروا به شرج زیر است:


غبار روبی گلزار شهدا ساعت 16 روز 19 بهمن


🌺🌸🌺جشن سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پنجشنبه 19 بهمن 1396 همراه با نماز مغرب و عشا و قرائت دعای کمیل در #مسجد_جامع 


🌺🌸🌺نمایش فیلم سینمایی خاک و خورشید 19 بهمن ساعت 20:00 در سالن نمایش فرهنگسرای حضرت علی اصغر علیه السلام 

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۱

با سلام 

🏴 به اطلاع می رساند مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در ایام فاطمیه در #مسجد_جامع برگزار می گردد. امشب دومین شب از این مراسم بود. در ادامه صوت هایی از این جلسه ارائه می گردد.

با مداحی کربلایی ها

شیخ تقی بهمنی

حسن بهمنی کلانتر

عباس بهمنی حاج یدالله

دریافت یکجای صوت هایی از این مراسم
حجم: 14.2 مگابایت


۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۷

بمناسبت درگذشت عالم عارف، زاهد وارسته، حضرت آیت الله میرزا علی عبودیت شرح کوتاهی از زندگی ایشان به نقل از مجله دیدار آشنا تقدیم می گردد.

انشاءالله که به برکت نظر ایشان زندگی ما هم آراسته و مزین به نور ایمان گردد.

 

ای کاش قوم من بدانند/ شرحی از زندگانی حضرت آیت الله میرزا علی عبودیت به قلم حجة الاسلام دکتر محمد بهمنی حیدرآبادی

 

لنگ فروش بود. توی بازار اصفهان مغازه کوچکی داشت، ولی نماز شبش ترک نمی شد. پدرش را می گویم. می گفت: هیچ وقت ما را برای نماز صبح بیدار نمی کرد ولی از زمزمه قرآن خواندنش دلمان نمی آمد بخوابیم. یکبار، برای کاری نذر کردم هر شب نمازشب بخوانم. دیدم خیلی مشکله. با خودم گفتم اگر بابا بگوید راضی نیستم خودت را به زحمت بیندازی آن وقت نذرم باطل می شود و من خلاص می شوم. ولی وقتی شنید، گفت باید بخوانی تنبل بی عار!

 

روزها به کارخانه ریسندگی می رفت، کارگر بود و شب ها با یک طلبه هماهنگ کرده بود برایش درس های طلبگی را خصوصی می گفت ولی از بس روز خسته می شد هر شب سر درس می خوابید برای همین هر وقت فرصتی پیدا می کرد خودش درس ها را جلو جلو می خواند تا جبران چرت های سر درس در بیاید. استاد داشت ولی درس ها را بدون استاد خواند.

 

بعد از چهار سال با خودش گفت این که نشد زندگی یا زنگی زنگ یا رومی روم. ولی سخت بود. کدام را انتخاب کند. کارخانه را رها کند یا بی خیال طلبگی شود ولی زخم زبان ها را چه کار کند. آخر به طلبه ها بد می گفتند. انگار تنها کسانی که می شد تلافی پریدن پوسته تخمه در گلو را هم سر آنها خالی کرد همین طلبه ها بودند دست آخر دست به دامان قرآن شد.

 

«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی؛ (و به این مرد با ایمان در روز قیامت) گفته می شود: داخل بهشت شو؛ گوید ای کاش خویشانم از این نعمت بزرگ آگاه بودند که رب مهربانم چگونه در حق من مغفرت فرمود.» (یس/ 26 27)

 

مصمم شد. زخم زبان می زدند حتی اقوام. فقط برادر بزرگش حمایتش می کرد. گفته بود هر وقت پول خواستی از دخل مغازه ام بردار به من هم نگو!

 

یک روز از بزرگی پرسید این که من از برادرم پول می گیرم شرک به خدا نیست. و شنید که آن بزرگ گفت: اگر دست برادرت را دست خدا بدانی (یعنی خدا به او داده و دلش را با تو همراه کرده) شرک نیست و می گفت از وقتی دست برادرم را دست خدا دانستم به پول او هم احتیاجم نشد.

 

اول کلاس ده دقیقه با بچه ها خوش و بش می کند. ایه می خواند می خندد همزمان اشک می ریزد...: بچه ها خائن نباشیم. خائن بی حیا نباشیم. اگر کسی مال دیگری که در دستش امانت است را خراب کند خائن است. اگر جلوی چشم صاحب مال، آن را خراب کند، بی حیا هم هست. چشم و گوش و دست و پا و همین لب ها که الان می خندی همین دندان های قشنگ همه اش مال خداست پس جلوی صاحبش، طوری که او نمی پسندد، خرجش نکنیم. مال را به مالکش بده. چشم را به صاحب چشم. چشمت که مال خودت نیست. گوشت که مال خودت نیست. من من می کنی!؟ تو نیم من هم نیستی یک چارک هم نیستی.

 

یکبار پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟

 

گفت: زیاد ذکر بگویید.

 

گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.

 

آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.

 

می گفت یک شب با پاهایم دعوایم شد. سحر بود و به قول خودش در اثر سن بالا بی خواب شده بود. می گفت: می خواستم نمازشب بخوانم دیدم برایم سخت است از پله های حیاط پایین بروم. به پاهایم گفتم می خواهم عبادت کنم چرا با من همراهی نمی کنید. از شما شکآیت می کنم. پایم گفت: به ما چه؟ آن وقت که سالم بودیم پله ها را سه تا یکی می کردی حالا که خرابمان کردی تازه می خواهی شکآیت هم بکنی اصلاً ما از تو شکآیت می کنیم. گفتم برای چی؟ پا گفت: ما را سالم تحویل تو داده اند که درست استفاده کنی. خرابمان کردی... ما شکآیت می کنیم. دیدم بد شد. من می خواستم شکآیت کنم حالا شده ام مجرم. به پا گفتم بیا مصالحه کنیم. نه من شکآیت می کنم نه شما. گفتند ما مجبوریم. اگر قاضی از ما پرسید ما همه چیز را اعتراف می کنیم. دیدم حق با آنهاست. رفتم سراغ صاحبشان گفتم خدایا یک کاری کن وقتی ازشان سؤال می کنی، یادشان برود و الا آبرویم می رود.

 

مجتهد و صاحب فتوا است. شاگردهایش درس های سطح عالی حوزه را درس می دهند خودش هم تا مدت ها مدرس و استاد همان درس ها بود. ولی چند سالی است فقط رساله درس می دهد برای طلاب پایه اول و دوم. به قول خودش اگر برای خدا باشد چه فرقی می کند مبتدی یا عالی. می گوید تو بندگی ات را بکن. خدا خدائیش را خوب بلد است خودش هم همین طور است اصلاً عین عبودیت است. عین بندگی.

 

مجله  دیدار آشنا  آبان 1388 - شماره 109 

 

۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۲۵

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

ارتحال جان سوز حضرت آیت الله حاج شیخ علی عبودیت را خدمت جامعه روحانیت بویژه شاگردان ایشان، خاصه حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد بهمنی حیدرآبادی تسلیت عرض میگوئیم.


۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۱۳

🌺🌺🌺جشن میلاد حضرت زینب سلام الله علیها دیشب 2 بهمن 1396 با حضور مادحین اهلبیت علیهم السلام و مردم حیدرآباد در #مسجد_جامع برگزار شد

در ادامه عکس ها و صوت ایی از این مراسم تقدیم می گردد.👇👇

با تشکر از بخش رسانه #واحد_فرهنگی_حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام

در این جشن که با همراهی دوستداران اهلبت علیهم السلام همراه بود، مادحین محترم اهلبیت کربلایی تقی بهمنی، کربلایی محمد شیخ بهمنی، کربلایی استاد رسول بهمنی، کربلایی حسن بهمنی(حسن کلانتر) و کربلایی عباس بهمنی (عباس حاج یدالله) به مولودی خوانی و مدیحه سرایی پرداختند

در ادامه عکس ها و صوت هایی از این مراسم به صورت یکجا در پروند زیر آمده است

دریافت
حجم: 15.4 مگابایت
توضیحات: تصاویر و صوت هایی از این مراسم جشن


۰ نظر ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۵۲